قرار ما پشت شالیزار به قلم فرناز نخعی
پارت دویست و بیست
زمان ارسال : ۷۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
مکثی کرد و ادامه داد:
- مامان بعد از دستگیری تو زندان نشسته وقایع رو کنار هم گذاشته و فهمیده تمام کسانی که از روز اول مدام دستگیر میشدن، تهش میرسیده به خونهها و آدمهایی که شمس براشون بسته و کارتن برده بوده. چون چند تا واسطه این بین بودن، اصلاً به فکرش نرسیده بوده کار شمس باشه. در واقع شمس گزارشش رو میداده به رکن دو، اونها فردی رو که شمس شناسایی کرده بوده زیر نظر میگرفتن، خو
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
م
20خیلی سخت شد داستان،علی حق داره وتابان هم بهش اعتماد داره ،ایرج اگه حرفاش راست باشه باز درمقابل فریدون وعموش نمیتونه مقاومت کنه